سلام دوستان
من یه دختر 23 ساله هستم، لیسانسم گرفتم، حدودا 2 ماه پیش یه پسر که از آشنایان دور ماست و منو داخل مغازه پدرش دیده بود اومد خواستگاریم، ایشون فوق لیسانس جامعه شناسی داره، 27 سالشه و کارمند دولته با حقوق ماهی 3 میلیون تومان، چهره خوبی داره خانواده خوب و نجيبي هم هستند، وضع مالی شون خوبه.
با اجازه خانواده هامون چند جلسه ای برای آشنایی بیشتر همدیگه رو دیدیم، اخلاق و رفتارش رو پسندیدم ، پسر مهربونیه، روابط اجتماعیش قویه، اهل مطالعه هم ه
از طبقه دوم ساختمان آجری کتابخانه به شکوه شورانگیز دریا نگاه میکنم ، امروز سومین روز طوفانی دریاست که در اوج عظمت و ابهتش اما رنگ قهوهای به خاک آمیختهاش در ذوق میزند!
خیره میشوم به امواجی که خروشان به صخرههای سنگی ساحل میکوبند، خرد میشوند اما لجوجانهتر به بازی ادامه می دهند ؛ سرکشیشان تا جایی پیش میرود که حتی صیادان و مرغان دریایی، رفیقان همیشگی دریا هم توان نزدیک شدن را ندارند، دریا میماند یکه و تنها، خودش و خودش!
خوب ک
درباره این سایت