خوب می دانم، چاره ام این است که بی چاره ی تو باشم. مرا بشکن و خراب کن و آن سان که خود می پسندی ، بساز! بنای عفوت اگر نبود ، این همه در ، از چه گشودی به روی ما؟ تا امروز که مجازات شدم مهربانی ات را این گونه نمی دانستم. نشان عفوت چیست ، نمی دانم! ولی هر چه هست ، بخشیده ای گویا ، که زبان به العفو گشوده ایم عصیانت اگر کردم ، نه اینکه نديدمت ؛ بزرگ ديدمت. خدا ديدمت. محب ات را اگر بسوزانی ، با محبت ات چه می کنی؟ خطای ما این بود که باور نکردیم از
#نامه_به_اسبی_که_نیامد .
هر بار که آمدهای
آخرین بار بوده است
و هر بار که رفتهای اولین بار
فردا تو را
برای اولین بار خواهم دید
همان طور که دیروز
برای آخرین بار ديدمت
شاید امروز نیز صدایت
که بارشِ شیرینِ توت
بر پردهی کتانیست
دهانم را آب بیندازد
ماه نیستی
تا در قاب نقرهایات
هر بار که نو میشوی
حکایتی کهن باشد
افتاده به جان من
آغوش شعلهوری هستی
که در چشم برهم زدنی
کُنفی میکنی مرا
و هر بار که رفتنم را
از پاگرد پلکان
تماشا
امروز ديدمت، بی آن که دیده شوم.
دست خودم نبود، تو تنها کسی هستی که هیچگاه چشمانم از پیداکردنش در میان شلوغی باز نمیایستد. باورت نمیشود اما حس کردم که چقدر دلم برای نداشتند تنگ شده. احمقانه نیست دل برای نداشتن کسی تنگ شود؟ دلتنگِ نبودنِ کسی هم مگر میتوان بود؟ نمیدانم، فقط میدانم که اندازهٔ لغتی که در هیچ لغتنامهای نیست دلتنگ شدم. سنگین از ثقل کلماتی که حتی نمیشود یکجا برای یکنفر تعریفشان کرد. قلبم برای باز شدن از این دل
سلام هیک عزیزم
حالت چه طور است؟
من؟ خوبم. واکسنم را زده ام و دستم کمی درد می کند، اما به جز آن خوب خوبم.
خب، می دانی، نوشتن این نامه حس خیلی خیلی عجیبی دارد. خودت می دانی چرا. شاید هم نمی دانی. به هر حال، حس عجیبی ست.
داشتم به این فکر می کردم که چرا بلد نیستم عین آدم با آدم ها صحبت کنم. نگاهی به رفتار خودم کردم. اول بگویم که، ترجیح می دهم با مردم تلفنی حرف بزنم تا اینکه رو در رو، و چت کردن را همیشه ی خدا به تلفنی حرف زدن ترجیح می دهم. اصلا به جز یکی دو ن
فرض کن من فراموشکارم تو بیا یادم بیارکه اولین بار که ديدمت تو بدترین روزای عمرم بود ک چشمم از هرچی مرده بیزار بود تو اون روزایی ک بدترین بحران زندگی ما بود و شروع شد. ت قدیمی ترین یادگاری اون روزایی تو شاهدترینی.وقتی ک برای اولین بار با چشمای خیس ديدمت هیچوقت فکرنمیکردم آخرین بارهم همین چشما دوباره تکرار بشن. من اما تصور دیگه ای داشتم.حالا من هروز باخودم مرور میکنم روزهامون رو بدون اینکه یادم باشه.بیاباهم مرورکنیم و بخندیم. بیا باهم تکرار ک
دانلود آهنگ علی یاسینی پرواز
Download New Music Ali Yasini – Parvaz
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد
علی یاسینی پرواز
متن آهنگ پرواز از علی یاسینی
ديدمت از دور خسته بود پاهات تا نگات کردم وای از اون چشمات
گفتی از دست این آدما خستم زخماتو شستم بالتو بستم
♪♫♪♫♪
حالا میبینم توی دیوونه فکر پروازی دور از این خونه
نرو زندونیت کنن باز گم نشو تو فکر پرواز
دانلود این موزیک زیبا علی یاسینی اختصاصی از لینک بالا منتشر شد کلیک کنید
رفته بودیم مهمونی
همه بودن آشنایان و دوستان
دارم بین خواب بیداری مینویسم اونم فقط چون خیلی سرش خندیدم
با یک دوستی حرف میزدم بعد از کلی حرف اقتصادی و ی و حال و احوال پرسی
میگه: خب کادو تولدت جا گذاشتم کتاب بود دفعه دیگه ديدمت میارمش
میگم: اردیبهشت تولدم بود الان تیره کادو نمیخوام دست شما درد نکن من اصلا اون سبکی نمیخونم
از اون اصرار که کتاب خوبیه از من انکار که نثر سنگین نمی خونم خوشم نمی اد
دید حریفم نمیشه گفت: خب پس کادو چی بگیرم؟
منم رگ
حرف از عناد بود،یاد کج بحث گفتناش افتادم،خدایی از رو لجبازی نیس
واقعا درک نمیکنم یوختایی!
ـ
دیروز صبحونه الهه سادات پیشمون نشسته بود
بهش گفتم صبحم بخیر شد ديدمت❤
و چقدر دیروز روز بخیری بود
ظهر که با رفیقجان گذشت
غروب که با خانواده
و شب که با جان ِدل بخیر شد.
اونقدر ک بعد مدتها هی غش غش بخندم و موهام بریزه تو صورتم
اونقدر ک از از حواس پرتی راه گم کنم
ـ
امیرعلی بغلم کرده محکم فشارم میده از این بغلا که میچسبه
کوفته قلقلی به روم نمیاره دلش تنگ میش
دیروز شنبه ۱۷ فروردین بود . مثل اون قدیما که بعد از عید تشنه دیدارت بودم بهت زنگ زدم . گفتی دندون عقلت رو کشیدی با بیهوشی کامل . هی ناز کردی، هی نازت رو کشیدم . هی سر به سرت گذاشتم . خیلی خندیدیم. اونقدر که گونه هام درد گرفت. گفتی استرس نداشتی. بالاخره دکتر دندون پزشک کار خودشو بلده . نگرانی نداره که . مثل اینه که قورمه سبزی نگران باشه من خوب می پزمش یا نه. کلی خندیدم به حرفهات. گفتی لپت ورم کرده و قلمبه شده . قربون صدقه ی لپ قلمبه ات هم ر
دانلود آهنگ کنارم از رض
وقتی تو کنارمی قدمام میدن معنی
دستمو میگیری ، من میخورم زمین
بلند میشم میتی أ تنم خاک
نشون میدی راهی رو که میرسه به شیر آب
نه میشناسمت ، نه حتی ديدمت توو خواب
لای سرسره ها و سر و صدا ، اون همه تاب
ادامه مطلب
روز اول خیلی اتفاقی ديدمت.
روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد.
هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم.
ماه بعد شانسی به دلم نشستی
و
حالا یواشکی دوست دارم
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">
دانلود آهنگ جدید سینا درخشنده به نام خوش خنده ی من
Download New Music Sina Derakhshande – Khosh Khandeye Man
سینا درخشنده خوش خنده ی من
ديدمت عشق میان قلب من دامن گرفت آسمانم از سر خشنودی باریدن گرفت چشم هایت غصه را از زندگی من گرفت از همه عالم دلم تصمیم دل کندن گرفت دلبر خوش خنده ی من حرفاتو با خنده بزن لحن قشنگتو میخوام
برای دانلود روی لینک زیر کلیک کنید .
دانلود آهنگ با کیفیت 320
خوش خنده ی من دانلود آهنگ دانلود آهنگ ایرانی دانلود آهنگ جدید دانلود آهنگ خ
دانلود آهنگ جدید عباس کریم زاده بی بهونه
Download new Music Abbas Karimzade Bi Bahoone
آهنگ جدید عباس کریم زاده بنام بی بهونه
یکی شد قلبامون این که اصلا کم نیس جوری چِفتِ تو شدم قبلتو یادم نیس!! بی بهونه هر بار
بزن حرفاتو بام کوکه حالم با تو جز تو کی رو میخوام؟! از اون روزی که ديدمت فهمیدم
دانلود آهنگ با کیفیت 320
متن آهنگ بی بهونه
آهنگ های عباس کریم زاده
امشب ديدمت. خودت این قرار رو گذاشتی. میخواستی اولش همه چیز ناشناس باشه اما مگه چند نفر تو دنیا وجود دارن که دوس داری» رو دوسداری» مینویسن؟ میدونستم خودتی. همدیگه رو جایی دیدیم که اولین بار دیده بودیم. تو کافه ای نشستیم که اولین بار نشسته بودیم. قبل از رو به رو شدن چند دقیقه از دور نگاهت کردم. سرگردون بودی. موهات بلندتر شده بود و سبیل گذاشته بودی. اما صحنه آشنا بود. خیلی آشنا.دقیقه های اول نمیتونستم تو چشمات نگاه کنم. هفت ماه. هفت ماه شده
خانواده ی شهید بودن به حرف راحته ولی تو عمل
دایی جانم سی سال مفقود الاثر بود، هم رزماش میگفتن شهید شده ولی پدربزرگ و مادربزرگم هیچوقت باور نمی کردن، میگفتن اسیر شده بر می گرده.
اسرا هم برگشتن و دایی من نیومد.
از ساعت 11شب به بعد، به پدر بزرگ و مادربزرگم زنگ نمی زدیم چون چشم به راه داییم بودن و با هر زنگِ نیمه شب، قلبشون تند میزد.
بنیاد شهید 3 بار مجلس ترحیم گرفت ولی بازم باور نکردن، نمیخواستن که باور کنن.
با اصرار زیاد بعد بیست و چند سال، بالاخ
در نهایت باید بدونی که چیزهای جالب زیادی وجود داره. حتی اگه خبری از آستینهای بلند ِ راهراه سفید، دستهای آفتاب خورده، شاخههای نازک و سبز درختهای آزاد و نور جزیره نباشه.
تو همیشه ساعتها از چیزهای طلایی حرف میزدی. ذرههای درخشنده. تلألو خورشید روی موجهای مدیترانه. میگفتی حتی اگه کنار دریای شب راه بری دوست داری نورهای طلایی چراغهای شهر رو ببینی. نورهایی که همیشه رنگهای قشنگ و متفاوتی بینشون پیدا میشه. شهر کجاست؟ روی کاغذهای ب
عنوان: کمدی های کیهانینویسنده: ایتالو کالوینومترجم: موگه رازانینشر: کلاغتعداد صفحات: 200سال نشر: چاپ اول 1391 - چاپ پنجم 1394
اولین کتابی که از ایتالو کالوینو خواندم " اگر شبی از شب های زمستان مسافری" بود. با آن کتاب در دوران کارشناسی مواجه شده بودم، چند ماهی درگیرش بودم و آخر نیمه تمام رهایش کردم.
در یک کتاب خوانی گروهی در سال 94 با کمدی های کیهانی آشنا شدم، چند صفحه ی اولش را خواندم و از آنچه کالوینو در ذهنش پرداخته بود و ایده های بکر و بی نظیرش حظ
همین یک جمله در قالب آن دست خط اساطیری کافیست تا ضمیر آشفته من فاصلهی ده سال را در لحظه کوتاهی پیموده و برگردد به همان سالها!
- چطور ممکن است؟ این نامه اینجا چه میکند؟
- از لای نمایشنامه راحیل پیدایش کردم؛ البته مدتها بعد از آن که شما از اینجا رفته بودید. و از آنجایی که فقط شما تمام نمایشنامههای این کتابخانه را به امانت برده و خوانده بودید فهمیدم که نامه متعلق به شماست.
نامه را که باز میکنم هنوز هم بوی گل محمدی میدهد. تکههای خشک ش
همه ما دیرترین زمانی که با شعر نو، آن هم نیما آشنا شدیم، به وقت مدرسه بود، آن هم با این شعر:
ترا من چشم در راهم شباهنگامکه می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهیوزان دلخستگانت راست اندوهی فراهمترا من چشم در راهمشباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگاننددر آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دامگرم یاد آوری یا نهمن از یادت نمی کاهمترا من چشم در راهم.
درست زمانی که شعر نو با روح و جانمان پیوند خورده بود، پای سهراب به میان آ
نشستهام و خیره شدم به دیوار، به ترکهایش، حرکت قشنگی دارد، روی یکی از ترکهای نازک، عمیق میشوم و با چشم حرکتش را دنبال میکنم، صدای انداختن کلید در قفل، از عمق ترک دیوار، پرتم میکند بیرون! با یک کیسه گردو وارد میشود و میگوید: گردو خریدم. ارزون بود، گفتم برا فسنجون خوبه.» لبخند میزنم. پارچهی کوچکی در آشپزخانه پهن میکند و کیسهی گردوها را روی پارچه خالی میکند. یک گردو را برمیدارد و گوشتکوب را بر سر گردو میزند؛ یکبار،
من پریا23ساله وعشقم فرهاد27 سال.سال 88داشگاهی که دوست داشتم تورشته موردعلاقم قبول شدم .دانشگاه طباطبایی
روانشناسی بالینی.تااون
روزسرم تودرس وکتاب بودوالبته تودوران دبیرستانم یه تصادف کردم که باعث شدچندتا
جراحی داشته باشم وهمین باعث شده بودکه به هیچ جنس مخالفی فکرنکنم،وارد دانشگاه
شدم ترم اول خیلی خوب گذشت وکم کم داشت ترم دومم شروع میشه بااینکه دوروبرم پرازپسربود حتی نمیدیمشون چه برسه به فکرکردن بهشون خلاصه هرروزداشت م
قسمت چهارم
+با من هستید؟؟
× شما انگلیسی بلد
هستید ؟؟
+ بله .
× می خواستم ازتون آدرس بپورسم !
+بفرمایید . .
+ خوب
.
× می دونید کجاست ؟؟
+ میشه گوشیتونو رو از نزدیک تر ببینم ، آ درس رو نمی
بینم .
× شما که دزد نیستید ؟؟
+ بله ؟؟؟؟؟ نه خیر دزد نیستم!!
× ببخشید که گفتم
اخه تو یه کشور غریبم .
+ خوب باید
همینو مستقیم برید بعد برید سمت راست .
× ببخشید یه آدرس دیگه هم دارم ، باید اینو
اول نشون می دادم خخخخ چقدر خنگم !!!
چقدر خوبه که انگلیسی بلدید
درباره این سایت